دسته بندی سایت
پیوند ها
.
تا دو دهه قبل به سازمان ها به عنوان ابزارهایی عقلایی، برای ایجاد هماهنگی و کنترل افراد برای اهداف نگریسته می شد. نگاهی ژرف بر تعاریف سازمان این واقعیت را روشن می کند که فرهنگ سازمانی، سیستمی از معانی مشترک می باشد یا مجموعه ای از اجزای کلیدی که ارزشهای سازمان را تشکیل می دهد.به عبارت دیگر فرهنگ سازمان ، از ارزش ، سبک رهبری غالب ، زبان و نمادها ،رویه های کاری و تعریفی از موفقیت در سازمان گرفته شده است. فرهنگ در حقیقت مجموعه ای از دانستنیها و رفتارها و اعتقاداتی است که اختصاص به یک جامعه انسانی معین دارد و مترادف با تمدن و جامعه قومیت نیز بکار می رود.
فرهنگ سازمانی ادراکی است که افراد از سازمان خود دارند و خصوصیات معمول و ثابتی است که سازمان ها را از یکدیگر متمایز می سازد و اما در زندگی سازمانی ؛ انواع مختلفی از این فرهنگ سازمانی نمایانگر می شود که بر اساس شرایط، متفاوت است و از آن جمله می توان به فرهنگ سازمانی بوروکراتیک اشاره کرد این فرهنگ از جمله مسائلی است که در برخی از سازمان ها افراد از پایین ترین سطح سازمان تا بالاترین با آن درگیر می شوند. در این نوع فرهنگ سازمان ها به شدت تخصصی شده اند و ساختار قدرت آن ها مبتنی بر سلسله مراتب و اصول و قواعد خاصی شکل گرفته یا به بیان ساده تر فرهنگ ساختار یافته می باشد.
فرهنگ سازماني بهعنوان اعتقادات، ارزشها و رفتارهاي مشتركي قلمداد ميشود كه توسط اعضاء يك سازمان ياد گرفته ميشود. و در حقيقت توان بالقوهاي براي شكل دادن طرز تلقيها، تقويت اعتقادات و برآوردن انتظارات ميباشد.
در حقيقت سازمانهاي برتر، فرهنگهاي قوي دارند كه تطابقپذيري و بهبود مستمر در تمامي زمينههاي عملكردي را مورد تشويق و ترغيب قرار ميدهد. فرهنگ سازماني اعتقاد و عقايد مشتركي را ارائه ميكند كه ميتواند بر كيفيت خدمات ارائه شده اثر گذاشته و براي بهبود آن مورد استفاده قرار گيرد.
فرهنگ سازماني نقش حياتي را در دستيابي به اهداف و ارائه خدمات با سطح كيفي بالا به افراد ذينفع ايفا ميكند. در فرهنگ خلاقانه، توانمنديها، استعدادها، ايدهها و پتانسيلهاي خلاقانه اعضاء ارزشمند است. اما در فرهنگ حمايتي، مشتمل بر روابط فردي گستردهتر گرديده و تأكيد مشخصي بر همكاري دارد.
علاوه بر اين كارمندان به هم اعتماد داشته و جنبههاي انساني روابط، بيشتر مورد تأكيد است، بهبود كيفي بهمعناي آن است كه تمامي فرآیندها و ابزارهای موجود در راستاي تقليل نواقص كيفي موجود در كاركردهاي سازماني و سيستماتيك طبق دادههاي مطروحه در نظام كيفي بهكار گرفته ميشود.
این پژوهش قصد دارد که احساس فرهنگ سازمانی را در افراد و کارکنان رسمی و قراردادی شرکت پرلیت مورد مطالعه قراردهد و آن را در بهبود کیفیت سازمان بررسی نماید. در این جا لازم است بیان کرد که ایجاد فرهنگ سازمانی متناسب در گرو بالا بردن ابعاد مختلف دیگر سازمانی در بین افراد است.
اما بهبود کیفی به معنای آن است که تمامی فرآیندها و ابزارهای موجود در راستای تقلیل نواقص کیفی موجود در کارکردهای سازمانی و سیستماتیک می باشد.
بر اساس مدل دنیسون مسائلی که وجود دارد عبارتند از
1- در گیرشدن در کار: این ویژگی با سه شاخص توانمند سازی – تیم سازی و توسعه قابلیت ها اندازه گیری می شود. سازمان های اثر بخش افرادشان را توانمند می سازند سازمان را بر محور تیم های کاری تشکیل می دهند و قابلیت های منابع انسانی را در همه سطوح توسعه می دهند. تعهد در بین افراد سازمان افزایش می یابد و خود را بعنوان پاره ای از پیکره ی سازمان احساس می کنند. افراد در همه سطوح احساس می کنند که در تصمیم گیری نقش دارند و این تصمیمات است که بر کارشان موثر است و کار آنها مستقیماً با اهداف سازمان پیوند دارد.
2- سازگاری: این ویژگی با سه شاخص ارزشهای بنیادین – توافق و هماهنگی و انسجام اندازه گیری می شود. تحقیقات نشان داده است که سازمان هایی که اغلب اثربخش هستند با ثبات و یکپارچه بوده و رفتار کارکنان از ارزش های بنیادین نشات گرفته است. رهبران و پیروان در رسیدن به توافق مهارت یافته اند (حتی زمانی که دیدگاه مخالف یکدیگر را دارند) و فعالیت های سازمانی به خوبی هماهنگ پیوسته شده است. سازمان هایی با چنین ویژگی هایی، دارای فرهنگی قوی و متمایزند و بطور کافی بر رفتار کارکنان نفوذ دارند.
3- انطباق پذیری: این ویژگی با سه شاخص ایجاد تغییر- مشتری گرایی و یادگیری سازمانی اندازه گیری می شود. سازمان هایی که به خوبی منسجم هستند به سختی تغییر می یابند لذا یکپارچگی درونی و انطباق پذیری بیرونی را می توان مزیت و برتری سازمان به حساب آورد. سازمان های سازگار به وسیله مشتریان هدایت می شوند، ریسک پذیر هستند از اشتباه خود پند می گیرند و ظرفیت و تجربه ی ایجاد تغییر را دارند. آنها به طور مستمر در حال بهبود توانایی سازمان در جهت ارزش قائل شدن برای مشتریان هستند. این سازمان ها معمولاً رشد فروش و افزایش در سهم بازار را تجربه می کنند.
رسالت: این ویژگی با سه شاخص گرایش و جهت گیری استراتژیک ، اهداف و مقاصد و چشم انداز اندازه گیری می شوند. شاید بتوان گفت مهمترین ویژگی فرهنگ سازمانی رسالت و ماموریت آن است. سازمان هایی که نمی دانند به کجا می روند وضعیت وجودشان چیست، معمولا به بیراهه می روند. سازمان های موفق درک روشنی از اهداف و جهت خود دارند بطوریکه اهداف سازمانی و اهداف استراتژیک را تعریف کرده و چشم انداز سازمانی به روشنی ترسیم می کنند. سازمان هایی که مجبورند ماموریت اصلی شان را بطور مداوم تغییر دهند، پر دردسر هستند. وقتی سازمانی رسالت خود را تغییر دهد همه ابعاد استراتژی ، ساختار ، فرهنگ و رفتار الزامی است
مبلغ واقعی 46,778 تومان 10% تخفیف مبلغ قابل پرداخت 42,100 تومان
محبوب ترین ها
پرفروش ترین ها
پر فروش ترین های فورکیا
پر بازدید ترین های فورکیا